به گزارش شهرآرانیوز؛ انتهای محله پرجمعیت میرزا کوچک خـان، کـوی شهید اسماعیل پور. زیر آسمانِ شهر. نه منارهای سر به فلک کشیده که نوای اذان دلها را ببرد، نه گنبدی که سکوت آرامش بخشی را در خود نهفته داشته باشد و نه دیواری که طنین «ا... اکبر» از آن به گوش برسد. اینجا صدای عبور خودروها از خیابان اصلی شنیده میشود و گاه همهمه زندگی روزمره.
اما در دل همین هیاهو، چه در سکوت شب و چه در شلوغی عصر، آرزویی مشترک، همچون بذری پنهان، در خاک دل اهالی ریشه دوانده است. آرزوی داشتن مسجد. مسجدی که نه تنها مکانی برای عبادت که کانونی برای همدلی، هم بستگی و آرامش جان ساکنان این محله باشد. در یک نیمروز پاییزی برای پیگیری این خواسته مردمی، با مردم محله همراه میشویم.
در این محله جای خالی مسجد یک حسرت خاموش نیست، بلکه نیازی ملموس و روزمره است. این نیاز گاه به شکل ابتکارهای کوچک و تلاشهای پرمعنا خود را نشان میدهد. در گوشهای از همین محله، جایی که صدای رفت وآمد روزانه کمتر شنیده میشود، یک «سوله موقت» سر برآورده است.
به گفته علی پور، یکی از دغدغهمندان محلی، این سوله با کمترین امکانات و به همت مردم و کمک شهرداری منطقه ۵ در محوطه سالن چندمنظوره مدیریت بحران شهید علیمردانی برپا شده و هر روز غروب و در مناسبتهای مذهبی، پذیرای نمازگزاران مشتاق است.
محوطهای که در سرمای پاییز با پردهها و بنرهایی پوشیده شده و حصارهای فلزی سردش، گویای موقت بودن این پناهگاه معنوی است. بوی اسپند که گاهی در هوای سردش میپیچد، نشان از کوشش اهالی برای آفرینش فضایی روحانی در این مکان گذراست. اما همه میدانند که این موقتی بودن، تسکینی موقت بیش نیست و چشمهای بسیاری در این گوشه از کوی میرزاکوچک خان، گاه به زمینهای بایر و خالی اطراف محله دوخته میشود.
حجت الاسلام والمسلمین شکری، امام جماعت محله که خود برگزارکننده نماز در این نمازخانه موقت است، دغدغه اش پابرجا ماندن همین بنای گذراست: شهردار منطقه برای احداث نمازخانه در حیاط همین سالن چندمنظوره همت کرد و خداراشکر به صورت موقت مشکل برطرف شد، اما نگرانیم که این اقدام هم پایدار نماند و این فرصت معنوی نیز از دست برود.
او از استقبال پرشور اهالی در هر فصل سخن میگوید: بسیاری از ساکنان هنوز از وجود چنین جایی بی خبرند، اما همان عدهای که میدانند، چنان حضور پررنگی دارند که در وقت نماز یا مراسم، جای سوزن انداختن نیست. حیف است که این اشتیاق معنوی بی پاسخ بماند.
امام جماعت محله در ادامه به ظرفیت محله اشاره دارد. او میگوید: با آنکه بیش از ۲۰هزار نفر جمعیت داریم، همچنان در محله مسجدی نداریم.
او به زمینی اشاره میکند که روبه روی پارک محلی اطلسی قرار دارد و علفهای هرز آن را پوشاندهاند: با کمی توجه و سازندگی، همین زمین میتواند قبله دلهای بی قرار کودکان و نوجوانان محله شود. حتی میتواند به مصلایی بزرگ و استوار تبدیل شود.
این زمینهای خالی، خاک بی استفاده نیستند، فرصتهایی طلاییاند که رؤیای یک مسجد جامع را در خود نگه داشتهاند. مسجدی که ستون هایش استوارتر از هر دیواری، دلهای مؤمنان را به هم پیوند میدهد. اما افسوس که ساکنان محله میرزاکوچک خان، هنوز در پاییز دل تنگی هایشان، باید به دنبال سرپناهی برای نماز بگردند و به همان سوله موقت بسنده کنند.

بانویی که خود را فرهنگی بازنشسته معرفی میکند، میگوید: سال هاست در این محل زندگی میکنیم. بچه هایمان اینجا بزرگ شدند و خودمان نیز در گذر تمام این سالها به این محله عادت کردیم و جزئی از وجودمان شده است. چندباری برای مسجد پیگیری کردیم، اما نتیجه نگرفتیم. خدا خیر مدیرانی را بدهد که همین سوله را موقت سرپا کردند. دل خوشی ما همین سوله شده، اما دل آدم جای ثابتی را میخواهد. مسجدی که وقتی صدای اذان بلند شود، دل هوای صف اول مسجد را کند. دل آدم، خانه خدا را میطلبد.
صدایش پژواک خواسته دیگر ساکنان است. فاطمه خانم، با چادر گل دارش، مکثی میکند و میافزاید: کاش میشد کاری کرد. بچههای ما اینجا چطور مسجد و آداب آن را یاد بگیرند؟ چطور معنای جماعت را درک کنند؟ چیز زیادی نمیخواهیم. فعلا همین سوله خوب است با سه چهار بخاری ژاپنی و فرشهایی که مردم تهیه کردهاند تا زمستانها یخ نزنیم.
اگر یکی از همین زمینهای اطراف، مسجد شود، دیگر نورعلی نور است. ما توان مالی زیادی نداریم، اما اگر صاحبان زمینهای بزرگ مثل همین زمین با مردم همراهی کنند میتوانیم مسجد بسازیم. قطعا این لطف آنها در پیشگاه خدا جایگاه ویژه خواهد داشت. فعلا دل خوشی ما همین است، یا حداقل همین سوله را دائمی کنند تا شهردار بعدی آن را خراب نکند.

صحبتهای فاطمه خانم دریچهای به نیازی عمیقتر میگشاید. آرزوی دائمی شدن سوله موقت خود نشان از امید و پشتکار مردم دارد. آنها نه فقط یک ساختمان، که یک کانون معنوی میخواهند. جایی که کودکانشان با فضای مسجد آشنا شوند و خانوادهها با آرامش در کنار هم عبادت کنند.
آن زمین وسیع انتهای خیابان یا قطعهای نزدیک پارک، گویی از دور آنها را فرامی خواند، فرصتهایی که اگر با همت خیران و صاحبان زمین به واقعیت بپیوند، میتواند محراب امید را در دل محله زنده کند. فاطمه خانم از وجود افراد نیکوکاری خبر میدهد که حاضرند بیش از ۱۰۰ میلیارد ریال برای ساخت مسجد و حسینیه در محله کمک کنند. موضوعی که دیگر دغدغهمندان محلی نیز بر آن تأکید دارند.
همه اهالی به طور مشترک از مسئولان شهری میخواهند ساخت مصلی، حسینیه و مسجد در این محله را جدی بگیرند.
در ادامه سراغ شهردار منطقه۵ رفتیم. حسن صالحی فر با تأکید بر اینکه تا زمان ساخت مسجد در محله، نمازخانه موقت در سالن مدیریت بحران پابرجا خواهد ماند میافزاید: چهار قطعه زمین در محله خریداری و کلنگ آن زده شده تا مسجد و حسینیه احداث شود.
شهردار منطقه۵ با بیان اینکه ساخت مسجد در محدودههای پرجمعیت و فاقد مسجد، اولویت کاری ماست ادامه میدهد: پیگیر پروانه ساخت این مساجد هستیم تا با کمک خیران و قرارگاه جهادی سپاه خراسان، هر چه زودتر ساخته شوند.
صالحی فر همچنین آمار پروژههای در دست اجرا را ارائه میدهد: دو مسجد در خیابان شهید اسماعیل پور۱۰ و سه حسینیه در خیابان شهید اسماعیل پور۲۰ احداث خواهد شد. این پروژهها با همراهی خیران در دست اجراست. امیدواریم ظرف سه سال آینده بتوانیم بهره برداری کنیم.
شهردار منطقه ۵ میافزاید: همچنین در خیابان شهید رحیمی که نزدیک این محدوده است مسجد صاحب الزمان (عج) ساخته شده و به زودی افتتاح خواهد شد.